خدایا

خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم همانی

که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت من همانی ام

که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند و چشم هایش را می بندد و

می گوید من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی

همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند

همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شودهمانی که بعضی وقت ها

پشت سر مردم حرف می زند گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم

خود خواه حالا یادت آمد من کی هستم خدایا هر چند دلم را شکستند . .

.اما . . می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم و

آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم...


♥دوســــــتت دارمــــــ  ♥ خــــــــــــــــــــــــــــــدا♥شکرت


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : جمعه 25 دی 1394
یا اباصالح المهدی ادرکنی

یوسف ڪنعان مـــن
ڪنعان شعرم پیر شد...
باز آے از مصر
باور کن ڪه دیگر دیر شد...
درد هجــــــرت،
چشم یعقوب دلم را ڪور ڪرد
پس تو پیراهن بـــیاور،
ناله ام شب گیر شـــــد...
اے ڪه چــــون موسے
عصایت را به دل مےزنی
مُــــردم از غــــــم،
این عصا در قلب من چون تیر شد.
الهی بحق مهدی فاطمه عجل لولیک الفرج


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : جمعه 25 دی 1394
بازگشت

سلام دوستان عزیز.امیدوارم که حالتون خوب باشه. من چند وقتی بود که نبودم از همتون معذرت میخوام.از امروز وب لاگ هروز اپدیت میشود.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : جمعه 25 دی 1394
وصیت امام حسن (ع)
بقیع

این وصیتى است که از امالى شیخ طوسی (ره) نقل شده که به برادرش امام حسین علیه السلام فرمود:

" این است آنچه وصیت مى‏کند بدان حسن بن على به برادرش حسین بن على: وصیت مى‏کند که گواهى دهد معبودى جز خداى یکتا نیست که شریک ندارد ، پس پرستش مى‏کند او را بدان جهت که شایسته ی پرستش است ، شریکى در سلطنت ندارد و سرپرستى از خوارى براى او نیست و به راستى که او هر چیز را آفریده و اندازه ی آن را به خوبی مقدر ساخته و شایسته ‏ترین معبود و سزاوارترین کسى است که او را ستایش کنند ، هر که از او فرمانبردارى کند راه رشد را یافته ، و هر کس که نافرمانیش را کند به گمراهى و سرگشتگى می افتد و هر کس به سوى او بازگردد هدایت گشته است.

من تو را سفارش مى‏کنم ( اى حسین ) به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذرى و از نیکوکارشان بپذیرى ، و براى آنها جانشین و پدرى مهربان باشى ، و دیگر آن که مرا کنار رسول خدا دفن نمایی که من به او و خانه او شایسته ‏تر از دیگران هستم...

و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیرى کردند ، من تو را به حق قرابت و نزدیکى که خدا براى تو قرار داده و قرابتى که با رسول خدا دارى سوگند مى‏دهم که اجازه ندهى در این راه به خاطر من خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا (ص)را دیدار کنیم و شکایت ‏خود به نزد او بریم ، و آنچه از این مردم پس از وى بر سر ما رفته ، به او گزارش کنیم ... "

این را فرمود و از دنیا رفت . درود خدا بر او باد .

و در روایت مفید (ره) این گونه است که پس از جریان مسموم شدن خود فرمود:

(چون من از دنیا رفتم ، چشم مرا بپوشان ، مرا غسل ده و کفن نما ، سوى قبر جدم رسول خدا (ص) ببر تا دیدارى با او تازه کنم ، سپس به سوى قبر جده ‏ام فاطمة بنت اسد رضى الله عنها ببر و در آنجا دفنم کن ، و ‏بدان اى برادر که مردم گمان دارند شما مى‏خواهید مرا کنار رسول خدا (ص) به خاک بسپارید ، پس در این باره گرد آیند و از شما جلوگیرى کنند ، تو را به خدا سوگند دهم مبادا به خاطر من به اندازه ی ذره ای خون ریخته شود. ) (2)


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : جمعه 25 دی 1394
خمینی شیر غران کرد ما را

محبت اهل عرفان کرد ما را

بنازم عشق انسان کرد ما را

میان حق و باطل مانده بودیم

حسین آمد مسلمان کرد ما را

شعار آموخت ذکر آموخت دم داد

گدا بودیم سلطان کرد ما را

کمیل و ندبه و بوحمزه خواندیم

دعا سرباز قرآن کرد ما را

مسیرکربلارا تا نشان داد

مقیم شهرجانان کرد ما را

شنیدم کافری تواب میگفت

ابوالفضل اهل ایمان کرد ما را

بنازم شیر پاک مادران را

هوادار شهیدان کرد ما را

تشکر میکنیم از حضرت حق

که همشهری سلمان کرد ما را

بسوزد قلب وهابی گرایان

که جانان اهل ایران کرد ما را

علی داریم دیگرغم نداریم

ولایت پاکدامان کرد ما را

نخواهد رفت ایران زیر ذلت

شرف شمشیر بران کرد ما را

امان نامه زنامحرم نگیریم

خمینی شیر غران کرد ما را

همه در انتظار آفتابیم

فراق یار گریان کرد ما را

استاد کلامی زنجانی

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : جمعه 25 دی 1394